گروه خونی شما چیه؟

بر اساس یکسری تحقیقات که در توکیو شده بود انسانها به جز ماه تولدشون بر اساس گروه خونی شون هم تقسیم میشند و اخلاقهای خاص خودشون رو پیدا میکنند:
A: آرام ، منظم ، مطیع ، بدون اعمال خشونت ، انعطاف پذیر ، تودار ، خود خواه . و مشکل پسند .
شغل های مناسب : حسابداری ، امور اقتصادی ، مالی ، کامپیوتر و مهندسی.
B: انعطاف پذیر ، مستقل، عاطفی ، صریح الهجه ،حساس  ، با پشتکار ، ولی نا شکیبا ، غیر قابل پیش بینی ، در کارهای بی جذابیت تنبل ، بی چفت و بست .
شغل های مناسب : روزنامه نگاری ، نویسندگی ، هنر ، کارهای فکری
AB: منطقی  ، حسابگر . امین . رو راست . سازمان دهنده . مطیع . نیرومند . کینه جو . بی اغماض . محافظه کار . گاهی خشمگین .
 شغل های مناسب : مدیریت . قضاوت . نمایندگی . کارگری و کارفرمایی
O: دارای هدف مشخص . آینده نگر . اندیشمند . حسود . مقام طلب . پرحرف.
شغل های مناسب :
سیاستمدار . وزیر. ورزشکار

خوب امیدوارم یه روزی برسه که این اطلاعات به درد کسی بخوره.
با استفاده از این وبلاگ جدید blogsky تقریبا خیلی راحت میشه تایپ کرد و به نظر من خیلی هم قشنگ تر میشه ولی هنوز نمی دونم که چه حوری میشه که جدول کشید.
اوه این بالاست پیداش کردم ولی دیگه وقتم تنگ تر از اونیه که تموم اینها رو بزارم تو جدول .


بازم این چروکیده!

دیروز به طور خیلی اتفاقی تلویزیون رو باز کردم و دیدم که داره کلاه قرمزی میده. ایرج طهماسب داشت می گفت که :

عذر خواهی که مشکلی نداره فرقی نمی کنه که آدم بزرگ باشه یا کوچیک مثلا من یه کار اشتباهی انجام داده بودم رفتم از پسر خاله عذر خواهی کردم. مهم نیست که از من کوچیکتره.

خلاصه این صحنه رو دیدم و زدم یه کانال دیگه امروز بعد از اینکه اومدم از غذا خوری بالا و دیدم تمام فایلام بسته شده . و هر چی زحمت کشیده بودم پاک شده. نزدیک بود که یک جیغ بنفش بکشم . بعد که پرسیدم که کی اینکارو کرده این همکار مسن چرووکیدم گفت من با کامپیوتر کار می کردم ولی من هیچکاری نکردم.!!! مگه تو فایلاتو Save  نمی کنی. دیگه جیغ و دادم داشت در می یومد .  یکی یه کار احمقانه میکنه و بعدش هم دو قورتو نیم شم باقیه !!! عجب زمونه ای شده. دلم می خواست خرخره شو بجوام. نا خدا گاه یاد این حرف ایرج طهماسب افتادم وقتی که اون از یه عروسک عذر خواهی می کنه این آدم نمی تونه از یه آدم عاقل و بالغ عذر هواهی کنه که هیچ...  بهونه های الکی هم می یاره!!!

رئیس موشی!

اینروز ها دلم می خواد بنویسم و بنویسم و بنویسم . فکر می کنم شدم باز  همون مریم بانوی سابق. البته از این موضوع خوشحالم. خوشحالم که هنوز زندگی می تونه به من لبخند بزنه و مهمتر از اون اینه که من میتونم لبخندشو ببینم.

امروز رئیس موشیم اومدو گفت : مریم دیروز برات Adobe  نصب کردم همینجور هاج و واج نگاش کردم . اومد بالای کامپیوترم و گفت کو همیجا رواین صفحه گذاشته بودم . دستم و گذاشتم جلوی صورتم. گفت Delete کردی گفتم آره خوب قبلا داشتمش. یه نگاهش کردم گفت اشکال نداره. خندم گرفته بود اون نصب می کنه من حذف!!!