بهم میگه حتی روز اول هم همچین احساسی داشتم. احساس می کردم که باید مواظبت باشم.
بهش میکم وبلاگم و خوندی.
میگه نه مگه چیزی نوشتی ؟
میگه بهم اعتماد کن. نمیدونه که خیلی وقته که بهش اعتماد کردم .همینکه باهاش حرف میزنم. راه میرم. اینقدر برام عزیزه که تمام وقتم و فکرم مال اونه.......... این خودش آخره اعتماده.
و تا حالا هم از اعتمادم سوء استفاده نکرده وگرنه اینقدر تو قلبم پیش نمی رفت.
خودش میدونه که خیلی برام عزیزه .......خیلی.................
جالب اینجاست که شک هم نداره آخه این یه حقیقته محضه !!!!!!
سلام
خیلی با احساس نوشتی
حتما خوبه و پاسخ اعتمادت رو خواهی گرفت
موفق باشی
سلام و. خب منم به گل مریم اعتماد کامل دارم . راستی می تونی کمکمون کنی؟